همهی ما در طول زندگی با احساسات متفاوتی روبهرو میشویم. این احساسات هیجان نام دارند. هیجان ها بسته نوع و مدت زمانی که ما را درگیر میکنند. میتوانند اثرات متفاوتی در روان ما به جا بگذارند. با ما همراه باشید تا با هیجانهای اولیهی همهی ما انسانها آشنا شوید.
آنچه میخوانید:
- تعریف هیجان
- معرفی چهار هیجان اصلی
- لیستی از انواع هیجانات
تعریف هیجان
هیجانها، پدیدههایی چندوجهی و نوعی پاسخ فیزیولوژیکی هستند. بدن را برای سازگاری آماده میکنند. هنگامی که بدن از نظر هیجانی به واسطهی ترس یا خشم برانگیخته میشود. ضربان قلب زیاد میشود. مردمکها گشاد میشوند و میزان تنفس افزایش مییابد.
واژه هیجان که با واژههای شور، احساس و عاطفه شباهتهای زیادی دارد. به معنای هر نوع برانگیختگی ذهن و بدن است. هیجانات، احساسات و عواطف بخشی از وجود ماست. ما تا زمانی که زندهایم نسبت به دنیای پیرامون خود حساس هستیم. از آنها تاثیر میپذیریم. در واقع هیجان ها،احساس و عاطفه پدیدههای هستند که ما هر روز با انواع مختلفی از آنها درگیر میشویم. مسائلی مانند عشق، غم، شادی،خشم و عصبانیت و بسیاری دیگر از حالتها. به طور قطع همه ی ما تک تک آنها را به خوبی میشناسیم. همه ی آنها را احساس کردهایم ،محتوای هیجان، احساس و عاطفه را تشکیل میدهند.
با وجود اینکه احساسات در زندگی انسانها مشترک است. ولی هر یک از ما دنیای هیجانی مخصوص به خود داریم.که به طور کامل به خودمان تعلق دارد. شبیه هیچ کس دیگر نیست. اگر دنیای احساس ما شبیه یک تابلو نقاشی باشد. هرکس تابلوی نقاشی خود را با رنگ آمیزی متفاوت و موضوع متفاوت در اختیار دارد. برای درک مطلب گفته شده به این مثال توجه کنید. در یک روز عادی در حالی که عازم رفتن به سرکار هستید سوار تاکسی میشوید و چند لحظه بعد پشت ترافیک ماشین عقبی از پشت با ماشین شما تصادف میکند. آیا واکنش شما با سرنشینان دیگر یکسان است؟ آیا همگی به یک شیوه احساسشان را بروز می دهند؟ مسلما جواب منفی است. پس نتیجه میگیریم:
هیجان یک حالت پیچیده روانشناختی است که شامل سه جزء می باشد:
تجربه ذهنی، پاسخ فیزیولوژیک و واکنشهای رفتاری.
انسانها در طول زندگی با احساسات مختلفی درگیر میشوند. بعضی از آنها خوشایند است و به انسان انرژی میدهد. مثل شادی و عشق. برخی دیگر، خوشایند نیست و انسان ها معمولا از آن میگریزند مثل ترس و خشم غم. تجربهی این احساسات برای مدت طولانی میتواند مخرب باشد. ولی آنچه مسلم است، همهی ما، هم احساسات خوشایند و هم احساسات ناخوشایند را تجربه میکنیم. وجود هر دو نوع احساس، لازم و ضروری است.
چهار هیجان اصلی
شادی
شادی یکی از خوشایندترین احساسات است که ما تجربه میکنیم . وقتی شاد و سرحال و با نشاطیم بیشتر دوست داریم با دیگران باشیم. با اطرافیانمان مهربانانه رفتار میکنیم و حتی کارهایمان را با علاقهی بیشتری انجام میدهیم.
آیا تا بحال به این موضوع فکر کردهاید که چه چیزهای شما را شاد میکند؟بیشتر در چه مواقعی و با چه کسانی شاد هستید؟ در دنیا چیزهای زیادی وجود دارد که موجب شادیمان میگردد. ممکن است دیدن بعضی منظرهها یا شنیدن بعضی صداها باعث شادی شما میشود. ممکن است وقتی کارهای خاصی را انجام میدهیم شاد شویم.
وقتی که دیگران کارهایی را برای ما انجام میدهند احساس خوشحالی میکنیم. گاهی هم فکر کردن در مورد حوادث خوبی که در گذشته اتفاق افتاده، مثل سالگرد ازدواج .یا حوادث خوبی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد. مثل پاداش آخر سال باعث خوشحالی شما شود.. همانطور که ملاحظه میکنید. شادی و خوشحالی ممکن است علتهای زیادی داشته باشد.گاهی این احساس را ما برای خودمان به وجود میآوریم و گاهی نیز دیگران برایمان فراهم میکنند.
غمگینی
غمگینی پدیدهای کاملا طبیعی است. که همه آن را احساس میکنیم. غمگینی هم طبیعی است و هم ناخوشایند. غمگینی برعکس شادی، احساسی است که هیچ کس آن را دوست ندارد. معمولا وقتی غمگین هستیم، بیحوصله و کسل میشویم. ممکن است گریه کنیم. دوست داریم تنها باشیم و حتی ممکن است حوصله دوستان صمیمیمان را نداشته باشیم.یا کم طاقت شده و زود از دست دیگران عصبانی شویم. همچنین ممکن است حوصله انجام هیچ کاری، حتی کارهایی را که خیلی دوست داریم و از انجام آن لذت میبریم نداشته باشیم.
همهی این حالتها در هنگام غمگینی، عادی و طبیعی است. هر کسی که غمگین میشود ممکن است که همه یا بعضی از این حالتها را داشته باشد. وقتی غمگینی برطرف میشود این حالتها هم از بین میروند. آیا تا بحال اندیشهاید که چه چیزهای شما را غمگین میکند؟ علت غمگینی شما چیست؟
دقایقی فکر کنید و سپس پاسخهایی خود را یادداشت نمایید. غمگینی هم مثل شادی علت های زیادی دارد. عوامل مختلفی نیز ممکن است باعث غمگینی ما شود. گاهی اعمال و رفتار دیگران ما را غمگین میکند، گاهی هم خودمان کارهایی را انجام میدهیم که بعد باعث غمگینی ما میگردد. گاهی با فکر کردن به حوادث و اتفاقاتی که در گذشته اتفاق افتاده خود را غمگین میکنیم. گاهی هم حوادثی برای ما و یا دیگران مثل جدایی، بیماری و.. پیش میآید که ما را غمگین میکند.
عصبانیت
عصبانیت نیز مانند شادی و غمگینی یک احساس کاملا طبیعی است. هر انسانی در زندگی خود بارها و بارها عصبانی میشود. اگر چه عصبانیت احساس ناخوشایندی است، ولی نباید تصور کرد که احساس بدی است و یا کسی که عصبانی میشود آدم خوبی نیست. عصبانیت در بسیاری از مواقع موجب میگردد برای حفظ منافع خود پایداری نشان دهیم.تا اینکه منفعلانه به تماشا بنشینیم ! .
در واقع عصبانیت غریزهای برای دفاع از حقوق از دست رفتهمان میباشد.هرگاه رفتار توام با انگیزه و معطوف به هدف به مانعی برخورد کند، ناکامی به وجود میآید. ناکامی منجر به عصبانیت و در نهایت این عصبانیت ممکن است منجر به خشم شود. دقت داشته باشید که عصبانیت و خشم به یک معنا نیستند. خشم عصبانیتی است که به طور صحیح هدایت نشده است. به خطا رفته است. اما با این وجود خشم نیز مانند عصبانیت، احساسی کاملا طبیعی است.
هر انسانی در زندگی نیز تجربه خشم را داشته است اما نکته مهم در اینجا مدیریت خشم است که این مهارت را توسط درمانگران مجرب می توانیم بیاموزیم.
ترس
با محرکهای شدید و ناگهانی میتوان در کودک یا شخص بزرگسال هیجان ترس را ایجاد کرد. مهمترین و اصلیترین عوامل ایجاد کننده ترس، ناگهانی بودن و شدت محرک است. همان اندازه که در سلسله مراتب تحول حیوانات پیش میرویم به همان اندازه محرکهای بیشتر و پیچیدهتری ایجاد ترس میکند. در انسانها اکثر اوقات عامل اصلی مشهودی برای ترس وجود ندارد. بلکه تجربههای پیشین منجر به این یادگیری شده است.
فردی به علت تجربه تصادف فقط در لاین سمت راست خیابان رانندگی میکند. هرگز سرعت خود را در رانندگی بالا نمیبرد. تغییرات فیزیولوژیک بدن هنگام مواجهه با محرکهای ترساننده بسیار مشابه پاسخ بدنی به هنگام رویارویی با موقعیتهای خشم برانگیز باشد. اما مهمترین تفاوتی که بین این دو حالت وجود دارد این است که در موقعیتهای ترسناک، فرد خواهان فرار و گریز از موقعیت است.
بدن حالتی را به خود میگیرد که از محرک فاصله گرفته و برای فرار آماده باشد. اما در موقعیتهای خشم برانگیز فرد خواهان مبارزه است و بدن حالتی به خود میگیرد. که به سوی محرک رفته و فرد آماده مبارزه میشود هیجانهای مثل ترس، غم و عصبانیت. اگر بتوانند به صورت مهارت در آیند و ابزاری باشند که کنترل آن در دست خودمان باشد.میتواند نقش اساسی را در شاد بودن داشته باشد.
هیجانها یا ما چه میکنند؟
عصبانیت به ما احساس قدرت میدهد
ترس به ما احساس امنیت میدهد
غم ارتباط ما را با دنیا و مردم میسر میسازد
حال با توجه به معرفی چهار هیجان اصلی باید از خودمان این سوال را بپرسیم چه عواملی باعث شکل گیری این هیجانات در ما میشود؟
یکی از عوامل شکل گیری احساسات افکار ما هستند.
در مقاله ی بعدی با ما همراه باشید با توضیح نقش افکار و احساسات در شکل گیری هیجانات و احساسات.
جهت مشاوره در خصوص هیجانها و کنترل آن اینجا کلیک کنید.
در انتها لیستی از هیجانات در اختیار شما قرار میگیرد:
عصبانی | هراسناک | کنجکاو | مهربان |
منزوی | تحریک پذیر | شکست خورده | هراسان |
سرحال | نا امید | محزون | گیجی |
تنها | متعصب | خوش | ناراحتی |
دوست داشتنی | بخشنده | افسرده | بیمناک |
با محبت | خوشحال | خوشایند | تند |
با وفا | ملال انگیز | نومید | خسته |
غمگین | حق شناس | بیچاره | آرام |
آشفته | ماهر | مصمم | توانمند |
نیازمند | گناه | ملول | بشاش |
عصبی | شاد | خراب | راحت |
خارج از کنترل | منفور | ناکام | شایسته |
غضبناک | درمانده | دلسرد | دلواپس |
دست پاچه | بیچاره | بیراز | مطمن |
مضطرب | شدید | بدگمان | گم گشته |
شهوانی | وحشت زده | شرمسار | اهانت آمیز |
آرام | خصومت گیر | خشمگین | مهار شده |
بد بین | بی صبر | برانگیخته | نیرومند |
بازیگوش | باز داری شده | تهیج شده | بی میل |
برانگیخته | مغرور | کناره گیر | راضی |
ایمن | غمناک | مطمن | قوی |
ابله | گرم | لجوج | دلسوز |
حامی | گرفتار | هم دل | ترسیده |
گرفتار | حساس | هیجان زده | دچار دردسر |
درک شده | زود رنج | بی ارزش | ناراحت |
پریشان | مردد | سرخورده | تنیده |
مشتاق | دوست نداشتنی | نگران | خشم |
پر از تردید | ارزشمند | بیزار | دچار دردسر |